کتاب قوی سیاه
درباره کتاب قوی سیاه
آیا تصمیم به کاری گرفتهاید که باید در آن در دل خطر بروید، آیا از ریسکپذیری و دستوپنجه نرم کردن با خطر واهمه دارید؟ پس بهتر است که قبل از انجام چنین کارهایی که خطر جزء جداییناپذیر آنهاست، کتاب قوی سیاه را بخوانید و از توصیههای تخصصی این کتاب بهرهمند شوید.
کتاب قوی سیاه: اندیشه ورزی پیرامون ریسک Black Swan، به نویسندگی نسیم نیکلاس طالب است. این کتاب نوعی کتاب روانشناسانه است که پیرامون ریسک و ریسکپذیری و اندیشه ورزی دربارهی آن است. ترجمهی روان این کتاب را محمدابراهیم محجوب انجام داده است و توسط انتشارات آریانا قلم در اختیار علاقهمندان قرارگرفته تا با خواندن این اثر، بتوانند روحیهی ریسکپذیری را در خود تقویت کنند. نخستین ویرایش این کتاب در سال 2007 منتشر شد و توانست در همان زمان به موفقیت خوبی در بازار و در میان خوانندگان دست پیدا کند. این کتاب به مدت 36 هفته در بازار بهعنوان یکی از کتابهای پرفروش نیویورکتایمز، قرار داشت. ویرایش دوم این کتاب در سال 2010 منتشر شد.
نویسندهی کتاب درواقع در تلاش است الگوهای رایجی را که مسبب بسیاری از کژفهمیها و انتخابات اشتباه است را به مخاطب معرفی کند و موجب اندیشهورزی او شود. مسلما با انتخابات اشتباه، رویدادها و پیامدهای سنگین و غیرقابل جبرانی به بار میآید. یکی از این پیامدها که سالهای سال اثرات سنگین و مخربی را بر روی جوامع و مردم در گذاشت، جنگ جهانی اول بود. این جنگ و موضوعات پیرامون آنیکی از رویدادهایی است که میتوان نام قوی سیاه را بر روی آنها نهاد.
چرا باید کتاب قوی سیاه را خواند؟
قطعا با خواندن این کتاب، به موضوعات ناشناخته ایی پی میبرید، بهویژه دربارهی دستهی معینی از رویدادها که حتی نمیتوانیم آنها را وارد مرز تصور و خیال بکنیم، اما میتوانند هزینه و پیامد بسیار سنگینی برای ما داشته باشند. قوی سیاه تنها به رویدادها و پیامدهای منفی اشاره نمیکند، بلکه رویدادهای مثبتی مثل فناوری، روند نوشتن کتاب هری پاتر و پیدایش غولی اطلاعاتی یعنی شرکت گوگل نیز اشاره میکند. نویسنده هم جنین در این کتاب به موضوعات مرتبط دیگری نظیر زیباشناسی، شیوهی زندگی و غیره نیز میپردازد و از مؤلفههای داستانهایی برای تشریح بهتر منظور خود استفاده میکند.
قوی سیاه چیست؟
شاید برایتان جالب باشد که چرا نام این کتاب قوی سیاه است؟! حتماً که نام کتاب مفهومی مرتبط با موضوع اصلی کتاب دارد. قوی سیاه استعاره ایی است از پیشامدهایی که مشاهدهی آنها شگفتانگیز، اعجابآور و بسیار نادر است و چون کسی بهطورمعمول انتظار وقوع آنها را ندارد، وقتی اتفاق میافتند، تودههای مردمی و عوام برای تبیین دلایل وقوع چنین پدیدههایی، گاه به استدلالهای غیرعقلانی و حتی خرافی روی میآورند.
فارغ از اندیشهی تودهها در توصیهی علت و عواقب این پدیدهها، معمولاً بین روشنفکران، خردگرایان و خردورزان نیز هنگام موشکافی، اختلافنظر و کشمکشهایی پدید میآیند که ممکن است دفعات متوالی و حتی سدههای متمادی به نتیجهگیری صحیحی منجر نشود. وجه تمایز این پدیده ریشه در فرهنگ غرب دارد که قوی سفید را پرندهای سفید و مظهر پاکی تصور میکردند. آنها هیچ ذهنیتی از قوی سیاه نداشتند و اصلا تصور آن برای آنها غریب و دور از ذهن بود، به همین دلیل با دیدن آن، آن را مظهر شیاطین و شر و جادوگری میدانستند و خرافاتی مثل گربهی سیاه را برای آن ایجاد کرده بودند.
با کشف قارهی استرالیا، مهاجرینی که به این سرزمین هزارساله پای گذاشته بودند، در کمال شگفتی و تعجب با دستههای پرشمار قوی سیاه مواجه شدند که بین آنها، فقط قوی سفید متمایز و منحصربهفرد بود! آنها یک از این قویهای سیاه تازه کشف شده را با خود به اروپا بردند و بهتدریج باور به اینکه قوی سیاه مظهر شر و ناپاکی است، در تخیل مردم رنگ باخت.
استعارهی قوی سیاه توسط نسیم طالب در کتابش که به همین نام است، برای پدیدههایی با ویژگیهای زیر بهکاررفته است:
1-پیشامدهایی بهشدت نادر، غیرقابلپیشبینی و بسیار دورتر از میانگین با احتمال وقوعی بسیار ناچیز ولی بسیار جنجالی و تأثیرگذار (مثل اعلام یافتن انسانی تکاملیافته با 5 سانتیمتر قد!)
2-پیامدهایی که در وقوع چنین پیشامدهای نادر و اثرگذاری نقش داشتهاند، بهکل غیرقابلپیشبینیاند، بدین معنی که اگر بتوانید احتمال وقوع چنین رخدادهایی را در مقادیر بسیار ناچیزی تخمین بزنید، هرگز قادر نخواهید بود که پیامدها و عواقب ناشی از آنها را در یک ساختار منظم علت و معلولی و سلسلهایی از آن، پیشبینی کنید، پس در این امر عاجز میشوید.
درباره نسیم نیکلاس طالب
نسیم نیکلاس طالب، متولد 1960 در لبنان است. او یک نویسنده و تاجر مطرح رد سطح بینالمللی است که امروزه در دانشگاههای نیویورک، آکسفورد و ماساچوست تدریس میکند. او یک ریاضیدان برجسته است که درزمینهی پیشبینی برخی از بحرانهای اقتصادی خوش درخشیده است. نسیم نیکولاس طالب در کتاب حاضر که یکی از آثار برجستهاش است رخدادهای جنگ جهانی اول، فروپاشی شوروی سابق، ابداع و ظهور وب و اینترنت و حملهی سپتامبر 2001 به برجهای دوقلو را نیز به شیوهای جالب توضیح میدهد.
در بخشی از کتاب قوی سیاه میخوانیم
هر بامداد آپارتمان تنگ خودت را در ایست ویلیج منهتن ترک میکنی تا به آزمایشگاهت در دانشگاه راکفلر در بخش شرقی خیابانهای شصتم بروی. دیروقت شامگاهان بازمیگردی و کسانی که در حلقه آشنایانت هستند، فقط از روی ادب، میپرسند آیا روز خوبی داشتهای یا نه. در آزمایشگاه، افراد مردم دارترند. البته که روز خوبی نداشتهای، چون به نتیجهای نرسیدهای. تعمیرکار ساعت که نیستی.
ولی به نتیجهای نرسیدنت بسیار پرارزش است چون این بخشی از فرایند کشف است اینک میدانی کجاها را نباید بگردی. دیگر پژوهشگران، با آگاهی از دستاوردهای تو، از انجام آزمایش خاص تو خودداری میکنند، به شرط اینکه مجلهای، چندان هوشمند باشد که «چیزی نیافتن» تو را اطلاعات بشمارد و بپذیرد آن را چاپ کند.
در این میان، برادرزن شما در یک بنگاه والاستریت شغل فروشندگی دارد و پیایی پاداشهای کلان، کلان و پیوسته، دریافت میکند. بارها، به ویژه از پدرزنتان میشنوید که:«او درآمد خیلی خوبی دارد.» گفتار او با یک نانوثانیه سکوت اندیشناک همراه است. این به یاد شما میآورد که پای مقایسه در میان است. مقایسه او ناخودآگاه است، ولی به هرحال او این کار را میکند. تعطیلات میتوانند وحشتناک باشند. در مهمانی خانوادگی به برادرزنتان برمیخورید، و هر بار نشانههای خطاناپذیر دلسردی را در چهره همسرتان میخوانید، که چون منطق حرفه شما را فراموش کرده، موقتا گمان میبرد با یک بازنده ازدواج کرده است. ولی او باید با نخستین تکانه بجنگد. خواهرش مدام از بازسازی خانهشان و کاغذدیواری جدید تعریف میکند.
در راه بازگشت به خانه، خانمتان کمی خاموشتر از حد معمول است. ترشرویی او بیشتر میشود چون ماشینی که زیر پایتان است کرایه است؛ منهتن جایی نیست که شما بتوانید خانه گاراژ دار داشته باشید. چه باید بکنید؟ به استراليا مهاجرت کنید تا کمتر مهمانی خانوادگی داشته باشید، یا برادرخانمتان را عوض کنید، یعنی همسری بگیرید که برادرش کمتر«موفق» باشد؟ یا اینکه به کسوت هیپیها درآیید و بیخیال شوید؟ این کار از هنرمندان برمیآید ولی دانشمند و بازرگان اهل این کارها نیست. در دام افتادهاید.
شما روی طرحی کار میکنید که دستاورد فوری یا یکنواخت ندارد ولی طی این مدت، آدمهای دوروبرتان کارهایی میکنند که چنان دستاوردهایی دارند. شما به دردسر افتادهاید. چنین است وضع گروه دانشمندان، پژوهشگران و هنرمندان، که به جای اینکه در محیطی جداگانه یا در محله هنرمندان زندگی کنند در اجتماع گمشدهاند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.