داستان چارلز داو پدر تحلیل تکنیکال
امروزه بازار فارکس با گردش روزانه بیش از ۵ تریلیون دلار جزء یکی از مشهورترین بازارهای بزرگ جهانی بشمار می رود. برای فعالیت در این عرصه نیاز به دانش خاصی است که آن را علم تحلیل تکنیکال می نامند. ریشه این علم متعلق به صدها سال پیش است و براساس برخی منابع تاریخی به نظر می رسد دانش تحلیل تکنیکال برای اولین بار در ژاپن در قرن 18 ظاهر شد.که یک تاجر برنج با نام Homma Munehisa بنیانگذار نسخه ژاپنی تحلیل تکنیکال براساس نمودارهای شمعی می باشد ابزار بسیار محبوبی که امروزه معامله گران زیادی از آن استفاده می کنند.
اما بعدها در قرن 19 تحلیل تکنیکال در آمریکا شهرت یافت. “چارلز داو” شخصی بود که در این زمینه شروع به فعالیت کرد و امروزه او را با نام پدر علم تحلیل تکنیکال نوین می شناسند.
چارلز داو در سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ، ایالات متحده به دنیا آمد. پدر وی کشاورز بود و هنگامی که چارلز ۶ سال بیشتر نداشت از دنیا رفت. چارلز جوان بدون اینکه آموزش بالایی دیده باشد زمانی که فقط ۲۱ سال داشت در شهر ماساچوست به عنوان یک خبرنگار برای روزنامه «اسپرینگ فیلد» کار میکرد. بعدها طی رویدادهایی در روزنامه دیگری با نام “کی یرنان” با “ادوارد دیویس جونز” همکار شد و ایندو پس از مدتی خبرگزاری خودشان را تاسیس کردند و نام آنرا “داو، جونز و شرکا” گذاشتند.
شریک بعدی آنها “چارلز برگ استرسر” یک شخص ماهر در انجام مصاحبه و دریافت گزارشات بود. آنها شروع به انتشار خبرنامهای از اخبار مالی نمودند و در مدت کوتاهی اشتراک خبرنامهشان به بیش از هزار عضو رسید و به عنوان یکی از منابع خبری برای سرمایهگذاران مطرح شدند. با این وجود هنوز مهمترین کارهای آنها در راه بود و شرکا توانستند در چند سال بعد روزنامه «وال استریت ژورنال» را به صورت عمومی درآورند و شاخصهای مختلف داوجونز را برای سنجش عملکرد سهام شرکتها معرفی نمایند.
از «داو» گرچه هیچ کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال منتشر نشد، اما او بود که درها را به روی تحلیل تکنیکال باز کرد؛ او با ثبت متوسط بالا و پایین قیمتهای روزانه، هفتگی و ماهانه به مرتبط کردن الگوهای آنها با جریانات بازار پرداخت. سپس شروع به نوشتن مقالاتی در نشریه «وال استریت ژورنال» نمود و همیشه پس از رویدادها، شرح داد که چگونه الگوهای خاصی در بازار به وقوع پیوسته است.
سری مقالاتی که در روزنامه «وال استریت ژورنال» توسط «چارلز داو» منتشر شد براساس سه فرضیه مشهور بود که به نام «نظریه داو» شهرت دارد که در ادامه بررسی میکنیم.
سه اصل «نظریه داو»
۱ – بازار همهچیز را منعکس میکند (همهچیز در قیمت لحاظ شده است)
۲ – قیمتها براساس روندها حرکت میکنند ( تغییرات قیمت تصادفی نیست)
۳ – تاریخ تکرار میشود (واکنشی تکراری به محرکهای مشابه در بازار نشان داده میشوند)
در ادامه قصد داریم نظریه فوق را مورد بررسی دقیقتری قرار دهیم
۱ – بازار همهچیز را منعکس میکند و همهچیز در قیمت لحاظ میشود
در صورتی که افراد این اصل را به درستی و کاملا درک نکرده باشند، شاید یادگیری تحلیل تکنیکال برای آنها امری بیهوده باشد چون تحلیلگران تکنیکال این اصل را مهمترین باور خود میدانند. یک تحلیلگر تکنیکال اعتقاد راسخ دارد فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و همه موارد و اتفاقات دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی این موارد نیست و فقط باید به تحلیل نمودار قیمت پرداخت. پس تنها کاری که باقی میماند بررسی حرکات قیمت است که تحلیل تکنیکال دلیل آنرا عرضه و تقاضا میداند. قیمت نیز تابعی از عرضه و تقاضاست و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد قیمت سهام افزایش و در صورتی که میزان عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت سهام کاهش مییابد.
این رابطه اساس تمام پیشبینیها در بورس است و برداشت تحلیلگران تکنیکال از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی رشد داشته پس میزان تقاضا افزایش یافته و هیچ نیازی به بررسی دلایل بنیادی و غیره نیست چون دلایل بنیادی تاثیر خود را گذاشتهاند و اگرهم قیمت ریزش کند، دلایل بنیادی اثر خود را از دست دادهاند. تقریبا همه تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند عامل تغییر دهنده جهت عرضه و تقاضا، در واقع برآیند تحولات بنیادی و اقتصادی است و همین نیروست که قیمتها را جابهجا میکند و نمودارها به تنهایی عامل رشد یا افت قیمتها نیستند.
بنابراین براساس این اصل یافتن دلیل تغییر جهت قیمت برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست و البته در بسیاری از مواقع نیز در آغاز یک حرکت ناگهانی قیمت، هیچکس به طور قطع و با اطمینان دلیل این تغییر جهت را نمیداند. تحلیلگر تکنیکال از این سوال که دلیل اصلی تغییر قیمت چیست به راحتی صرفنظر میکند چون فقط قیمت و حجم برای او مهم است و روی نمودار و الگوهای قیمت تمرکز دارد چون میداند با استفاده از الگوها میتواند روندها را شناسایی کرده و ثبات آنها را بسنجد.
لازم نیست یک تحلیلگر تکنیکال از بازار بسیار باهوشتر باشد و یا اینکه بتواند پیشبینیهای حیرتانگیزی از آینده ارائه نماید. بلکه با وجود ابزارهای متنوعی که برای بررسی و تحلیل نمودارها وجود دارد، تحلیلگر تکنیکال زمان خرید و فروش سهم را براساس تحلیل خود تشخیص داده و عمل متناسب با آنرا انجام میدهد.
۲ – قیمتها دارای روند هستند و تغییرات قیمت تصادفی نیست
تحلیلگران تکنیکال باور دارند قیمتها براساس روندها حرکت میکنند به معنی اینکه بعد از شکلگیری یک روند، قیمت تمایل دارد در همان جهت و روند قبلی به حرکت ادامه دهد تا زمانی که روند مخالف آن شکل بگیرد. این فرضیه را میتواند بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره حرکت دانست و میتوان آنرا به این صورت نیز گفت که قیمتها تا زمانی که عواملی بازدارنده آنها را از روند خود منحرف نکردهاند، تمایل دارند به روند فعلی خود ادامه دهند.
تشخیص روند توسط ابزارهایی که در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال در دسترس است انجام میگیرد و تحلیلگر تکنیکال تلاش میکند پیش از اینکه قیمتهای آتی، روند آینده را مشخص کنند، روند را تشخیص داده و عمل مطابق با آنرا انجام دهد تا بتوانند از بازار سود کسب کنند. بیشتر استراتژیهای تحلیل تکنیکال براساس همین فرضیه که قیمتها تمایل به ماندن در روندها دارند بناشده است.
۳ – تاریخ تکرار میشود
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تاریخ (در قالب حرکات قیمت) تمایل دارد تکرار شود. تحلیل تکنیکال برای بررسی حرکات قیمت در بازار و درک روندها از نمودارها و الگوهای قیمت استفاده میکند. با وجودیکه از این نمودارها و برخی از الگوها بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده میشود، تحلیلگران تکنیکال هنوز اعتقاد به مناسب بودن آنها دارند چون الگوهایی تکراری را در تحرکات قیمت نشان میدهند.
ذات تکرار شدن قیمتها به روانشناسی بازار نسبت داده شده است، به عبارت دیگر فعالان بازار گرایش دارند واکنشی تکراری به محرکهای مشابه در بازار نشان دهند و قسمت زیادی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه بازار، شبیه روانشناسی و بررسی رفتار انسانهاست.
خاطر نشان میسازیم که «چارلز داو» را نمیتوان تنها عامل ترویج تحلیل تکنیکال دانست و افراد دیگری مانند ویلیام پی.همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی در ترویج علم تحلیل تکنیکال نقش به سزایی داشتند.
فایل PDF مطالب فوق :
قیمت : 5000 تومان