درس هایی که می توان از یک درصد افراد موفق فرا گرفت
افراد ثروتمند، موفق و خودساخته همیشه شاد و خوشبخت نیستند اما همیشه سوژه ی قضاوت دیگران هستند. قضاوت افرادی که درآمدشان بیش از ۹۹ درصد جمعیت است، حتی با در نظر گرفتن درآمد خالص آنها کار سادهای است. مردم همیشه تصور می کنند این افراد هیچ مشکلی ندارند یا قبلا تمام مشکلات خود را حل حل کردهاند؛ اما در حقیقت اینطور نیست.
این مسئله به ویژه زمانی حقیقت دارد که بحث در مورد ثروتمندان خودساخته مطرح می شود. در رابطه با سرمایه گذارها و کارآفرینان بسیار موفق می توان از یک زاویه ی دیگر به این سؤالها پاسخ داد: پول چیست و داشتن آن به چه معنی است و چگونه می تواند بر زندگی افرادی که پول زیادی دارند تاثیر بگذارد.
در ادامه به هشت درس که می توان از افراد بسیار ثروتمند گرفت اشاره خواهد شد. البته افرادی که وارثین ثروت هستند در این فهرست نیستند، اگرچه اغلب اوقات در نظر گرفته می شوند.
۱. پول بیشتر به معنی خوشبختی بیشتر نیست
قطعا پول بعضی مشکلات و شرایط سخت را آسان میکند اما خوشبختی افراد را از حد مشخصی بالاتر نمیبرد. داده ها نشان می دهند خوشبختی افراد با حقوق سالانهی بالاتر از ۱۰۵ هزار دلار از حد مشخصی فراتر نمیرود.
افراد غیر خوشبخت و تیرهروزی هم هستند که دهها یا صدها میلیون دلار درآمد دارند. رفتارهای مسموم، خودشیفتگی و حس فقدان باعث میشود صرف زمان یا ارتباط با آنها دشوار شود. در اغلب موارد، این افراد بیشتر از آنکه قدردان دارایی خود باشند یا پول خود را در راه خیر خرج کنند، به توسعه و حفظ ثروت خود میپردازند.
البته به این معنی نیست که تمام افراد ثروتمند اینگونه هستند. بحث سر افرادی است که با وجود ثروت و دارایی زیاد، احساس بدبختی می کنند.
۲. فداکاریهای بزرگ
اغلب افراد ثروتمند و خودساخته هزینهی زیادی برای موفقیت خود پرداخت کردهاند. صرفنظر از این که تا چه اندازه خود و خانوادهی خود را در معرض خطر مالی قرار دادهاند یا زمان زیادی را صرف تمرکز بر کسبوکار کردهاند، بسیاری از آنها فداکاریهایی داشتهاند که کسی قادر به انجام آن نیست. اغلب این فداکاریها به پشیمانیهای بزرگ تبدیل میشوند.
۳. آنها افسوس میخورند
اغلب اوقات یک سؤال در مورد فداکاری آنها مطرح میشود: به چه قیمتی؟ پاسخ به این سؤال قطعا قانعکننده خواهد بود.
شاید اگر در مورد زندگی آنها بپرسید، فقط حسرت و افسوس بشنوید. به گفتهی یکی از این افراد ثروتمند هیچ پول نمیتواند کودک من را به سهسالگی بازگرداند. همچنین پشیمانیهایی را در مورد از بین بردن روابط با خانواده و دوستان، آسیب زدن به سلامت در طولانیمدت یا از دست دادن لحظههای تفریح در دههی بیستسالگی میشنویم.
۴. پول هیچ معنایی ندارد، ما به آن معنا میبخشیم
مانند هر سطح طبقاتی و اقتصادی دیگر، ثروتمندان هم به دو دستهی خوشبخت و شوربخت تقسیم میشوند. اگر با هر دو گروه وقت بگذرانید، به این نتیجه میرسید که پول ذاتا عنصر خنثایی است و این ما هستیم پول را معیار موفقیت یا محصول برآورده ساختن هدف و علایق خود میدانیم و به آن معنا میبخشیم. ما انتخاب میکنیم که پول از ما در مقایسه با افراد دیگر، فردی خوشبخت و سخاوتمند بسازد. ما تصمیم میگیرم که پول ابزار باشد یا کالا یا حتی منبعی برای ارزشگذاری به خود.
۵. پول نمیتواند مانعی برای انسان بودن باشد
هیچ مقدار پولی نمیتواند ما را از انسان بودن منع کند. افراد ثروتمند آسیب میبینند. آنها صداهایی در مغز خود میشنوند که به آنها میگوید بهاندازهی کافی خوب نیستند. کودکان آنها مریض میشوند. توسط دیگران طرد میشوند. سرنوشت آنها مثل افراد فقیر میشود. در این مقایسهی عذابآور همیشه شخص بهتر، ثروتمندتر، شوختر و حتی کاملتری وجود دارد. آنها رنج میبرند، احساس ناراحتی میکنند و کنترل امور از دستشان خارج میشود.
۶. بسیاری از آنها به دنبال کسب اعتبار هستند
با اینکه درک ارزش بدون نیاز به اعتبار زیاد، ایدهآل است، اما پول اغلب سادهترین و واضحترین ابزار برای مقایسهی خود با دیگران است.
بخش غمانگیز ماجرا این است که وقتی افراد به موفقیت مالی زیادی که آرزوی آن را داشتند دست پیدا میکنند، اغلب به این نتیجه میرسند که پول زیاد هم آنها را خوشحال نمیکند و دچار افسردگی و حس از خودگسستگی میشوند. نیاز ما به اعتبار تنها زمانی برآورده میشود که به یک تعریف صحیح از موفقیت برسیم که به معیارهای خارجی وابسته نباشد. اغلب اوقات ثروتمند به معنی ارزشمند نیست.
۷. دلتنگ دوران سختی میشوند
بسیاری از افراد بسیار ثروتمند میگویند دلتنگ لحظات سخت و زمانی هستند که تازه کار خود را شروع کرده بودند. اگر از آنها بخواهید سالهای اولیهی کسبوکار یا شغل خود را به یاد بیاورند، اغلب لبخند میزنند و نسبت به زمانی که بیپول بودند و هفتهای صد ساعت کار میکردند علاقهی خاصی دارند.
برای مثال یک شخص میلیونر، دلتنگ روزهایی بود که همسرش روی یک تشک کف زمین آپارتمان میخوابید و او از سادگی آن دورهی زندگیاش لذت میبرد. گاهی اوقات یادآوری دوران سخت برای لذت بردن از ادامهی مسیر خوب و مفید است.
۸. اغلب اوقات تأکیدی بر برتری خود نسبت به دیگران ندارند
در فهرست میلیاردهای خودساختهی آمریکایی، هر سیزده نفر آنها سفیدپوست هستند. اگرچه وقتی آمار کل میلیونرهای آمریکایی را در نظر بگیرید این درصد کاهش مییابد اما این نسبتها در جمعیتهای مختلف یکسان نیستند. به گفتهی واشنگتنپست، ۱۵.۲ درصد از خانوادههای سفیدپوست میلیونر هستند درحالیکه تنها ۱.۹ درصد از خانوادههای سیاهپوست ثروتمند هستند.
بااینحال اگر از مردان سفیدپوست در مورد موفقیت بپرسید اغلب اوقات کلماتی مثل سختکوشی، فداکاری، بصیرت و ریسک را میشنوید. در طول سفر موفقیت، آنها بهندرت بر حس برتری خود به دیگران تأکید میکنند. البته این بههیچعنوان به معنی دستکم گرفتن ارزش و تأثیر کار، فداکاری، بصیرت و ریسک نیست. موفقیت مستلزم سختکوشی، فداکاری و ساعتهای کاری زیاد است؛ اما بسیاری از امتیازها میتوانند فرصتهای بیشتری را در اختیار انسان قرار بدهند.
تأکید بر امتیازها و برتری ارزش موفقیت انسان را از بین نمیبرد، بلکه فرصتی برای ترویج حس همدلی، باز کردن بحثهای دشواری که در کسبوکار و جامعه با آنها روبهرو میشویم و همچنین کمک به دیگران است.
سخن آخر
موفقیت و ثروت نعمتهای زیبایی هستند. نباید آنها را بد بدانیم یا دیگران را به خاطر تلاش برای رسیدن به این هدف قضاوت کنیم. باید در جستوجوی تجربهی زندگی دلخواه از یکدیگر حمایت کنیم.
بااینحال، در راه رسیدن به امیال خود، سعی کنید از دیدگاه افرادی که این مسیر را طی کردهاند هم به ثروت و پول نگاه کنید. همهچیز آنطور که به نظر میرسد نیست و دیدگاه آنها در حفظ یک دیدگاه سالم و دلیل دستیابی به ثروت و موفقیت به شما کمک خواهد کرد. این دیدگاهها نشان میدهند احساس ارزش باید سرچشمهی درونی داشته باشد نه بیرونی.
دانلود فایل PDF مطالب فوق :